توان بی پایان/اثر آنتوانی رابینز

نظر من درباره ی این کتاب:

 هدف این کتاب آن است که به شما نشان دهد، چگونه با خود و دیگران به طور مؤثری ارتباط برقرار کنید تا بتوانید احساسات ،در نتیجه رفتارتان را در جهت موفقیت تغیر دهید.این کتاب درباره ی ان ال پی و کاربردهای آن به ما آگاهی می دهد؛که چگونه با استفاده از ان ال پی پیشرفت شغلی،متقاعد کردن دیگران ،پاک کردن خاطرات بد گذشته و ....صورت گیرد.تکنیک هایی که در این کتاب به کار رفته است فکر نکنم بتوان در هیچ کتاب روان شناسی دیگر به این صراحت و مفید و مختصر یافت.روش هایی که در این کتاب بیان شده است کمک شایانی به افرادی می کند که به هر دلیلی دچار مشکل ارتباطی هستند ؛برای زوج های جوان که دچار اختلاف شده اند،با خواندن این کتاب به راحتی می توان ریشه یابی مشکلاتشان کرد و راه حل ارائه شده را عملی کرد.من که از خواندن این کتاب خیلی لذت بردم،امیدوارم برای شما هم چنین باشد.

 

 

 

 

                                                 

چکیده ای از کتاب :توان بی پایان

_رمز موفقیت ،در برخورداری از هوش و ذکاوت،یا شانس و اقبال نیست،بلکه در توانایی و مهارت در عمل است.

_"ان،ال،پی"علم تأثیر زبان شفاهی و غیر شفاهی از قبیل :حرکات بدن،حالت چهره،چگونگی نفس کشیدن و آهنگ کلام  بر دستگاه اعصاب است.

_هرگز از مبارزه با مشکلات نهراسید،بلکه در انتظار آن باشید و آن را با آغوش باز بپذیرید تا موجب نیرومندی شما شود و سپس بیندیشید که چگونه می توانید آن را در جهت حرفه و صلاح خود به کار برید.چنین اقدامی است که نیروی واقعی زندگی شما را به وجود می آورد.

_ افراد موفق برای انجام هر کاری دلیلی دارند.زیرا اگر ندانند که چه می خواهند،چطور می توانند انتظار داشته باشند که آن را به دست آورند.

_عامل اصلی افراد موفق،پشتکار و ایستادگی در عمل است.

_تسلط و مهارت در ایجاد ارتباط مناسب،بزرگترین فن است.

_شرایط زندگی من به شرایط ارتباط من با خود و  دیگران بستگی دارد.

_کیفیت زندگی شما به کیفیت ارتباط شما با خود و دیگران بستگی دارد.

_افراد موفق تنها به دانستن چیزی اکتفا نمی کنند ؛بلکه وارد عمل می شوند.

_هفت صفت ویژه قهرمانان:

1#)انگیزه:انگیزه،زندگی بخش و نیرودهنده است و به زندگی معنی می بخشد و هیچ عظمتی بدون عظمت انگیزه به دست نمی آید.

2#)ایمان:ایمان ما تکلیفمان را نسبت به آنچه هستیم و آنچه می توانیم باشیم روشن می کند.

افراد موفق می دانند چه می خواهند و ایمان دارند که آن را به دست می آورند.

3#)استراتژی:ما برای حرکت به سوی هدف خود،به جز نیروی محرکه،به مسیر و جهت مشخصی نیازمندیم.استراتژی روشی است که با آن امکانات خود را در جهت هدفمان تنظیم می کنیم.

4#)درک ارزشها:بیشتر کسانی که در شروع کار موفق بودند و بعد همه چیز را از بین می برند،دچار یک کشمکش درونی،بین ارزشهای باطنی و استراتژی برای کسب موفقیت،در دنیای خارج اند.

برای انجام کاری،هر قدر به توانایی خود بیشتر ایمان داشته باشیم بیشتر تمایل داریم که آن را انجام دهیم.

5#) انرژی:اگر ما،از نظر توان جسمی فاقد انرژی کافی باشیم ،به جای اینکه برای زندگی خود برنامه ریزی کنیم ،در  دام گرفتاریهای عادی و روزمره زندگی خواهیم افتاد که زشت ترین دام برای انسان است.

به قول یکی از بزرگان :"خستگی انسان را ترسو و بی شهامت می کند.

6#)نیروی صمیمیت:تقریباً تمام افراد موفقی که،من شرح حالشان را مطالعه کرده ام در ایجاد الفت و صمیمیت با اقشار مختلف مردم توانایی فوق العاده ای داشته اند.

7#)مهارت در ارتباط مؤثر با خود و دیگران:افراد موفق همواره می دانند که چگونه با مسائل زندگی روبه رو شوند و از تجربیات حاصل از آن استفاده کنند ،در صورتی که اشخاص ناموفق،مشکلات زندگی را به عنوان محدودیتهای خود پذیرفته اند.

_ همه ی ما قوه ی ابتکار و خلاقیت را داریم و تنها باید آن را با اشتیاق در خود بپرورانیم.

_ خوش شانسی موجب موفقیت نمی شود،بلکه انگیزه،اعتقاد،داشتن استراتژی و معیارهای روشن،انرژی فراوان،گرمی و صمیمیت با دیگران و سرانجام ایجاد ارتباط مناسب با خود و دیگران است که موجب کامیابی می شود.

_ برای رسیدن به هدف،راهی جز اصلاح مسیر نیست و به همین دلیل،پس از هر تلاش ،چنانچه به هدف نهایی نرسند،نتایج به دست آمده را مورد بررسی و تجدید نظر قرار می دهند و با طرح استراتژی و ترفند جدید بار دیگر وارد عمل می شوند و این کار را آن قدر انجام می دهند تا به هدف نهایی برسند.

_رفتار شما در هر لحظه،نتیجه ی حالت و روحیه ی شما در همان لحظه است.

_برداشت هرکس از رویدادهای زندگی در شکل گرفتن روحیه اش تأثیر دارد،زیرا حالات انسان ناشی از تصاویری است که شخص در ذهن خود می سازد،با خود چه می گوید و چطور می گوید.

_اگر دریابید که چطور از رویدادهای زندگی برداشت مناسبی داشته باشید و چگونه از وجود خود استفاده کنید زندگی خود را سرشار از سلامت و شادی کرده اید.

_تغییرات جسمانی،از قبیل حرکات بدن،حالت چهره ،وضعیت تنفس ، انقباض و انبساط عضلات ،به مغز ما پیام می دهد که چه احساسی داریم.

_اگر احساسات و رفتارتان دلخواه نیست باید با تغییر تصاویر ذهنی و یا فیزیولوژی و یا هر دو ارتباط خود را با درون تغییر دهید.

_ واکنش های انسان در یک حالت در اثر فرهنگ،تجارت گذشته و رفتاری که سایرین با او دارند شکل می گیرد.

_انسان در شرایط بحرانی،در درجه ی اول باید حالت خود را کنترل کند و سپس پسندیده ترین واکنش را نشان دهد تا بدون آنکه به خود و دیگران آسیبی وارد آورد به هدف خود نیز برسد.

-می توان با استفاده از فیزیولوژی حالت دیگران را تغییر داد،مثلاً اگر کسی از دست شما عصبانی است اگر او را در آغوش بگیرید فوراً حالتش تغییر می کند.

_کلمه ی شکست را از ذهنتان بیرون کنید و به جای آن کلمه ی تجربه را بگذارید.

_یکی از رموز موفقیت مفیدترین برداشت از یک تجربه است.

_رهبران و بازرگانان موفق به طور یقین مسایل و مشکلات را به دیده ی امکانات می نگرند و از آنها بهره برداری می کنند.

_مردم موفق همیشه مشکلات خود را در پشت سر قرار می دهند و نکات مثبت و پرتحرک زندگیرا در مقابل خود می بینند و  آن انگیزه ای می شود برای تلاشی بیشتر.

_وقتی نسبت به آینده ی خویش تصویر روشنی در ذهن داشته باشید،امکان تحقق بخشیدن به آن را نیز فراهم می کنید.

_مواظبت از بدن و حفظ سلامتی،با تغذیه ی مناسب و ورزش شرط موفقیت است.زیرا بدن وسیله ای است که ما را در زندگی پیش می برد،اگر محکم و نیرومند باشد، در برخورد با مصایب و مشکلات بهتر می توانیم عمل کنیم.

_برای حفظ سلامت بدن،باید توجه داشته باشید که چه می خورید ،چگونه می خورید و چقدر می خورید.

_انسان یک موجود هدف جو است.وقتی به دنبال هدفی نباشیم،دلیلی برای تلاش نمی یابیم.

_تنها راه به وجود آوردن تغییرات مستمر در زندگی،داشتن یک هدف دراز مدت است.

_چگونه برای آینده ی خود برنامه ریزی کنیم؟ 

_1)پرسش و تحقیق:

#هوشیارانه بپرسید:هرچه دقیقتر سؤال کنید و اطلاعات بیشتری به دست آورید مغزتان دقیقتر عمل می کند.

#حق به جانب و با اعتقاد سؤال کنید:مثلاً اگر برای تقاضای کمک بگویید:"تو اصلاً نمیتوانی به من کمک کنی؟"از لحن  و طرز سؤال شما می فهمد که شنیدن جواب منفی برایتان غیرمنتظره نیست.سؤال خود را چنان محکم و با لحنی مثبت مطرح کنید که مخاطب ناگزیر به پاسخ مثبت باشد.

#از کسی سؤال کنید که بتواند به شما کمک کند:باید از کسانی کمک بگیرید و سؤالتان را مطرح کنید که استطاعت به پاسخ آن را داشته باشند.

#برای مخاطب خود پاداشی در نظر بگیرید:وقتی چیزی را از کسی طلب می کنید، سعی کنید در درجه ی اول به تأمین نیازهای او بیندیشید.به عبارت ساده،باید اهل معامله باشید ،زیرا منافع طرفین شرط است.

#در به دست آوردن پاسخ پافشاری کنید.

_2)اصول تنظیم هدف:

#اهدافتان را به طور قاطع به زبان آورید:

از لحنی مثبت و مصمم استفاده کنید تا پیامی قطعی به دستگاه اعصاب خود مخابره کرده باشید.

#اهداف را دقیق و با احساس مطرح کنید. 

#نتایج به دست آمده را همواره ارزیابی کنید.

#نتایج باید تحت کنترل شما باشند:برای رسیدن به هدف،ملزم به تغییر دادن دیگران نیستیدبالعکس فقط باید بر احساسات و رفتار خود حاکم باشید.

#عاقبت کار را در نظر بگیرید:اگر می خواهید از نظر مالی به سرعت پیشرفت کنید باید مشکلات آن را هم بپذیرید و یا اگر می خواهید بهترین پدر و مادر دنیا باشید باید زحمات زیادی را متحمل شوید.

3)هدف ها را به واقعیت تبدیل کنید.

_اگر برای انجام هر کاری دلیل کافی در ذهن داشته باشید،قطعاً قدرت انجام آن کار را خواهید داشت.

_برای به دست آوردن چیزی صرفاً علاقه کافی نیست باید در انجام آن متعهد باشیم و خود را سزاوار رسیدن به آن بدانیم.

_دانستن اینکه "چرا"کاری را انجام می دهید بسیار مهمتر از آن است که "چگونه"آن را انجام می دهید.

_عامل تضمین کننده ی موفقیت،کار و عمل است.

_برای این که محیطی کاملاً ایده آل برای خود به وجود آورید،اجازه دهید ذهنتان بدون هیچ محدودیتی به هر سو حرکت کند و مانند سلطانی که بر همه چیز حاکم است، هرچه می خواهید برای خود فراهم کنید.

_یکی از دلایل اینکه همه در زندگی به موفقیتهای بزرگ نمی رسند آن است که موفقیت معمولاً چهره ی خود را در پشت کار سخت پنهان می کند.

_به یاد داشته باشید که در دنیا دو نوع سختی وجود دارد،یکی سختی نظم و ترتیب، دیگری سختی افسوس و پشیمانی.

_جان استوارت میل میگه:" نیروی کسی که به چیزی معتقد است برابر است با نیروی نودونه نفر که فقط به آن علاقه مندند.

_  در حقیقت،هیچ نیرویی مانند عقیده بر رفتار و کردار آدمی تأثیر ندارد و در واقع، تاریخ انسان، تاریخ اعتقادات اوست.

_عقیده چیزی نیست به جز تصاویر ذهنی که واقعیت های زندگی ما را تحت کنترل دارد.

_به خاطر داشته باشید که اگر بگویید کاری را می توانید انجام دهید و یا قادر به انجام آن نیستید،در هر دو صورت حق با شماست،زیرا این عقیده است که قدرت را در دست دارد.

_عقاید چگونه شکل می گیرند؟

#محیط:محیط و جایی که بزرگ شده ایم،الگوهای موفقیت و عدم موفقیت را مطرح می کنند.

#حوادث:عقاید ما به رویدادهایی بستگی دارد که در زندگی با آنها مواجه بوده ایم.

#علم و دانش:معلومات در تشکیل عقیده تأثیر به سزایی دارد،بنابراین باید در جهت کسب علم و دانش بکوشیم تا عقیده ای را در ذهن خود شکل دهیم که موجب توانمندی ما شود.

#سابقه ی ذهنی:اگر در انجام کاری ،در گذشته موفق شده اید ،بر این باور خواهید بود که بار دیگر می توانید آن را انجام دهید.

#عملی بودن:اهدافی را در نظر بگیرید که مطمئن هستید به آنها خواهید رسید.

_ 6عقیده ی ویژه قهرمانان

#همه چیز بر وفق مراد است:این گونه افراد مصایب و مشکلات را به سکوی پرشی در جهت اهداف خود تبدیل می کنند و معتقدند هم چیز برای کسب موفقیت در اختیار آنهاست و براساس چنین عقیده ای از تمام مشکلات در جهت اهداف خود بهره برداری می کنند.

#شکست هرگز وجود ندارد:بسیاری از افراد در تلاش اولیه برای کسب هدف،وقتی موفق نمی شوند خود را شکست خورده می پندارند.در صورتی که از نظر افراد موفق به دست آوردن نتایج و تجارب جدید خود یک موفقیت است.

_اگر می خواهید از حداکثر توانایی های روحی و جسمی خود استفاده کنید،باید به خودتان تلقین کنید که شکست هرگز وجود ندارد و شما همواره در به دست آوردن نتایج موفقید.

_به خاطر داشته باشید،که اعتقاد به شکست ،مسموم کردن ذهن است.

_یکی از بزرگ ترین عوامل محدودیت ها برای بسیاری از مردم،ترس از شکست است.

#مسئولیت هر اتفاقی را در زندگی به گردن بگیرید:مردان موفق،مسئولیت تمام کارهای خود را به عهده می گیرند.

_باید این حقیقت را بپذیریم که هر چه در زندگی روی می دهد خود مسئول آن هستیم.

#مردم بزرگترین عامل پیشرفت هستند:

_یکی از دلایل موفقیت حیرت انگیز ژاپنی ها آن  است که مدیران و کارگران در یک محل غذا می خورند و با یکدیگر ارتباط دوستانه دارند و در نتیجه، نقایص و مشکلاتشان را در محیطی دوستانه برطرف می کنند.

_در تحقیقاتی که به عمل آمده مشخص شده که بسیاری از شرکت های تجاری، موفقیتشان را ناشی از رفتار محترمانه و بزرگ منشانه با کارکنانشان می دانند و آنان را به دیده ی شرکای خود می نگرند،نه ابزار کار.

_در برخورد با مردم طوری رفتار کنید که احساس کنند مورد احترام شما هستند و اگر چنین احساسی ندارند در رفتار خود تجدیدنظر کنید تا این حالت به وجود آید.

_ در زندگی ،این اخلاق را پیشه کنید که با مردم با احترام،عشق و قدردانی رفتار کنید و دیگران حس کنند که مورد احترام شما هستند.

#کار یک بازی است:

_یکی از راه های موفقیت آن است که بین آنچه دوست دارید و آنچه انجام می دهید یگانگی به وجود آورید.

_مارک تواین معتقد بود که رمز موفقیت آن است که کار را استراحت و یا مرخصی تلقی کنیم.

#قدرت پایداری:

_بدون پایداری هیچ موفقیتی به دست نمی آید . افراد موفق به قدرت پشتکار معتقدند، زیرا می دانند که یک موفقیت بزرگ، تنها در سایه ی یک پشتکار بزرگ عملی است.

_ افراد موفق در هر رشته لزوماً قویترین،سریعترین،بهترین و باهوش ترین آنان نیستند بلکه پایدارترین افرادند.

_پایداری نسبت  به هدف و تعقیب بی وقفه ی آن،رمز موفقیت است.

_در هر زمینه ای،مشاهده می کنیم که افراد با پشتکار نسبت به افرادی که از نظر طبیعی پرتوان و با استعدادترند توانایی بیشتری دارند.

_روش خاس در طرز استفاده از امکانات برای به دست آوردن نتایج خاص  استراتژی نام دارد.

_عدم شناخت استراتژی ابراز عشق و محبت از سوی زن و شوهرها،در بسیاری از موارد منجر به طلاق و جدایی آنان می شود.

_انسان با استفاده از تجربه ی دیگران ،سریع تر به نتیجه می رسد و می تواند در بهترین کالای جهان،یعنی وقت صرفه جویی کند.با شناخت تجربه ی مردم و استراتژی آنان، می توانید از تمام امکانات خود استفاده کنید.

_شما برای انجام دادن،به وجود آوردن و توسعه دادن هر چیزی در زندگی خود،منابعی بزرگ و با ارزش در اختیار دارید و آن اشخاصی هستند که می توانند به شما در هدف مورد نظرتان کمک کنند تا زودتر به نتیجه برسید.اما برای اینکه به این منابع بزرگ دسترسی پیدا کنید قبل از آنکه افراد،نیازهای خود را منعکس کنند ،باید نیارهای آنها را با تیزهوشی بشناسید و به سرعت برآورده کنید.

_وجوه مشترک،اساس ایجاد ارتباط بین انسانهاست.به عبارت ساه،شباهت و وجوه مشترک موجب پیوند دوستی و صمیمیت بین افراد می شود.

_فقط هفت درصد از روابط بین انسان ها به وسیله ی ادای کلمات گسترش می یابد.

_با تقلید از صدا و لحن کلام افراد می توان به میزان سی و هفت درصد با آنان رابطه ی گرم برقرار کرد.این میزان به هنگام تقلید از تغییرات جسمانی آنان به پنجاه و هشت درصد می رسد.

_اگر چنان چه رفتار ،حرکات ،آهنگ ادای کلمات،تکیه کلام،قیافه گرفتن و نحوه ی تنفس شخصی را تقلید کنیم در مدت چند دقیقه به طور اتوماتیک اعتماد کرده و به سوی ما جذب می شود.

_همفکری با دیگران و استفاده از تکیه کلام آنان نیز در ایجاد صمیمیت نقش بزرگی دارد.

_برای ایجاد رابطه ی بیشتر،به طرز نگاه افراد توجه کرده ،آن را تقلید کنید.بعضی اشخاص حرف زدن به شخص  مقابل خیره می شوند و برخی دیگر فقط به نگاهی قناعت می کنند.

_به فاصله ی اشخاص نسبت به خود هنگام گفتگو توجه کنید و همان حدود و فاصله را رعایت کنید.

_یکی از نیرومندترین ابزار در ایجاد رابطه ی صمیمانه،تقلید از طرز تنفس شخص مورد نظر است زیرا با این کار،دقیقاً احساسات او را می توان درک کرد.

_ تقلید از صدا،قیافه گرفتن،تکیه کلام ها و حرکات دست و پا برای ایجاد رابطه ای صمیمی کافیست.

_اشخاصی که از حس بینایی خود بیشتر بهره می گیرند،معمولاً سریع صحبت می کنند و دارای تکیه کلام هایی مانند نگاه کن،ببین است.

_افرادی که به حس شنوایی خود متکی اند از جملاتی مانند به من گوش کن،من نظرم این است استفاده می کنند و صدایشان ارتعاش بیشتری دارد و لغات را برای بیان مطلب با دقت انتخاب می کنند و شمرده حرف می زنند.

_افرادی که به قوه ی لامسه ی خود متکی هستند.معمولاً آهسته و با احساس حرف می زنند.

_ شما اگر ظاهری قشنگ و مرتب دارید افراد متکی به حس باصره را به سوی خود جلب می کنند.

_اگر با لحن آرام و خوش ،سخن می گویید افراد متکی به حس سامعه به طرف شما جلب می شوند.

_اگر احساسات و هیجانات دیگران را در برخورد،تحریک می کنید افراد متکی به حس لامسه را مجذوب خود می کنید.

_زندگی ساخته و پرداخته ی رفتار ماست و رفتار هم از از تصاویر ذهنی ما ناشی می شود.

_اگر از طرف مقابلتان بپرسید چه چیزی در زندگی خانوادگی او مهم است و یا چه چیزی در آموزش او اهمیت دارد و با دریافت پاسخ به این سؤالات جهت افراد را پیدا می کنید.

_اگر فرزند شما درس خوان است و شما به او بگویید که اگر نمره های خوبی نگیرد به دانشگاه راه نمی یابد.او را نصیحت نکردید بلکه دشنام داده اید. زیرا یک دانش آموز ساعی و کوشا به هیچ وجه میل ندارد بداند چه چیزی را از دست می دهد بلکه دوست دارد بداند چه چیز را به دست می آورد. این گفته فقط دانش آموزی را به جنب و جوش می اندازد که نسبت به درس بی توجه است؛زیرا تنها انگیزه ای که او را به تکاپو وامی دارد این است که احساس کند چیزی را از دست می دهد.

_برای اینکه بدانید اشخاص برای بررسی کارشان از دنیای درون استفاده می کنند و یا دنیای برون، باید از آنان بپرسید که چطور تشخیص می دهند که کارشان را خوب انجام داده اند:شخصی که در درون خود کارهایش را توجیه می کند، خواهد گفت که احساس می کند که کارش درست است،اما فردی که متکی به توجیه مردم است می گوید که وقتی دیگران کارش را تأیید کنند و از مسئولین پاداش بگیرد،متوجه می شود که کارش را درست انجام داده است.افراد متعادل برای توجیه و ارزیابی کار خود یک تعادل بین دنیای درون و دنیای برون ایجاد می کنند که این بهترین روش است.

_اگر نزد شخص یک دنده ای بروید که متکی به توجیه درون است و برای برانگیختن او بگویید که :"من فکر می کنم شما باید این کار را انجام دهید،زیرا همه این کار را انجام داده اند و از آن راضی هستند."او با نگاهی عجیب و غریب خواهد گفت که میل ندارد چنین کاری را انجام دهد،زیرا او به عقیده ی دیگران توجه ندارد و به آنچه خود می اندیشد ،معتقد است و اگر شما بر عقیده ی خود اصرار ورزید ،اعتبار و تا حدودی ارتباط خود را با او خدشه دار کرده اید.اما اگر به او بگویید:" من نمی دانم که مصلحت تو در این مورد چیست و مطمئن هستم که تو خودت بهتر می دانی چه باید بکنی ."او به طور یقین واکنش بسیار مثبتی از خود نشان خواهد داد.

_اگر شخصی متکی به توجیه و ارزیابی مردم باشد و شما به او بگویید:"من نمی دانم تو باید چه بکنی."او گیج و دستپاچه می شود ،زیرا انتظار دارد شما نظر خود را با او در میان بگذارید و بگویید،فلانی این کار را انجام داده است و اگر او هم چنین کند موفق خواهد شد.

_شخص دهن بین همواره چشم انتظار است که مردم واکنش خود را نسبت کارهایی که او انجام می دهد،نشان دهند و معمولاً با شرایط محیط خود را سازگار می کند در صورتی که فرد یک دنده که نسبت به نظر دیگران بی اعتناست در ارزیابی فقط به ضمیر خویش و دنیای درون خود متکی است و اغلب نسبت به نظریات دیگران معترض است.

_برای کسب تجربه و ارتباط با دنیای خارج دو روش کاملاً متفاوت وجود دارد.بعضی از افراد برای مقایسه صفات مشترک را در نظر می گیرند ،در صورتی که افراد دیگر به تفاوت آنها توجه دارند .

_دانستن دیدگاه تفاوت یا تشابه افراد از این جهت سودمند است که نشان می دهد چگونه افراد مختلف با دنیای خارج رابطه برقرار می کنند.درنتیجه، با شناخت دیدگاه آنها، می توان رفتارشان را پیش بینی و رابطه ی مناسب و مؤثری با آنان برقرار کرد که شاید هرگز در گذشته موفق به ایجاد آن نشده باشیم.

_افرادی که همیشه به جستجوی تفاوت و عدم تجانس می پردازند ؛با چنین افرادی رابطه ی مناسب این است که باید همیشه خلاف آنچه از آنان انتظار دارید، درخواست کنید تا تقاضای شما برآورده شود.

_ باید در گفتگو با افرادی که به تشابه توجه دارند تشابه را مطرح کنید و در برابر اشخاصی که به تفاوت و عدم تجانس توجه می کنند ،تفاوت های اشیاء و افراد را یادآور شوید تا گفته ی شما را بپذیرند.

_اصولاً افرادی که به تشابه و همانندیهای آنچه در اطرافشان می گذرد،توجه دارند ،افرادی محافظه کار و سازگارند و میل دارند که امروزشان مشابه دیروزشان باشد.

_اشخاصی که در درجه ی اول به تشابها و سپس به تفاوت چیزها می اندیشند، چنین افرادی می توانند رابطه محکم و پایداری با مردم ایجاد کنند،به شرطی که در این رابطه کمی تنوع وجود داشته باشند.

_ برای این که رابطه ی خود را با یک شخص تنوع طلب حفظ کنید باید پیوسته در جهت تنوع بخشیدن به زندگی او قدم بردارید.

_اگر بخواهید شخصی را به جلسه ای دعوت کنید و بدانید که او فقط به منافع خویش می اندیشد،بهتر است به منافع و مزایای آن جلسه در زندگی او اشاره کنید، تا به شرکت در آن جلسه تشویق شود.

_اگر شما فقط به منافع خود می اندیشید،شخص خودخواهی هستید و اگر فقط به فکر منافع دیگران هستید، از وضعیت زندگی خانوادگی خود فاصله گرفته اید.

ایجاد توازن و تعادل در زندگی مهم است.تا ضمن اینکه به خود توجه داریم،از تأثیر گذاری بر زندگی دیگران غافل نمانیم،زیرا کمک به دیگران نیز در موقعیت زندگی ما بی تأثیر نیست.

_اگر می خواهید کسانی را برای انجام خدمات عمومی استخدام کنیدبهتر است افرادی را برگزینید که همواره به منافع دیگران می اندیشند. 

 

                                پایان 29/03/1399