خوێندەوەکانم

چکیده ای از کتاب های خوانده شده

چکیده ای از کتاب های خوانده شده

مطالبی که در این وبلاگ مطالعه می فرمایید گزییده ای از کتاب هایی است که مطالعه کرده ام
امید است که مفید باشد

نظر من درباره ی این کتاب:

این کتاب در مورد ثروتمند شدن به واسطه ی باهوش تر شدن است.در این کتاب بیان شده که حتما مشکلات مالی رو باید حل کرد ،در غیر این صورت مشکلات بدتر می شود،جالب این جاست تنها با تزریق پول نمیشه مشکلات مالی روحل کرد،یک سری تاکتیک لازم است که در طول این کتاب شیوا و رسا توضیح داده شده است.در این کتاب با زاویه دید متفاوت فقر و ثروت رو تعریف کرده که برای من خیلی جالب بود.رابرت کیوساکی نقدهایی راجع به نحوه ی آموزش و یادگیری در مدارس و دانشگاه می کنه ،که میگه سمی ترین و اشتباه ترین روشه و راه حل این مشکل رو هم ارائه میده.

 

 

 

                                         

_ریشه ی انتخاب صحیح در آموزش صحیح است و آموزش صحیح در هر زمینه ای پایه و اساس موفقیت در آن حوزه خواهد بود.

_هوش مالی باعث می شود مردم توانایی پردازش اطلاعات مالی را داشته و آن را به دانش تبدیل کنند.

_یکی از گام های اول برای ثروتمند تر شدن به واسطه هوش بیشتر، استفاده از فرصت ها به هنگام ظهور است.

_فقر عامل بروز رفتارهای شرورانه است.اشتغال به کاری که از آن متنفریم یا سخت کار کردن و در عین حال درآمد کافی برای تأمین نیازهای خانواده، خود شیطان است.

_نزاع سر پول با افرادی که به آنها عشق می ورزید،منشاء بدی هاست.

_اطلاعات+آموزش=دانش

بدون آموزش مالی مردم نمی توانند اطلاعات را به دانشی مفید تبدیل کنند.

_تنها پول واقعی دنیا طلا است.

_ ملک،سهام،صندوق های سرمایه گذاری،کسب و کارها یا پول باعث ثروتمند شدن فرد نمی شود.اطلاعات ،دانش،خرد،نحوه ی انجام کار و هوش مالی باعث تولید ثروت می شوند.

_سه ببخش مغز عبارت است از:نیمکره ی چپ،نیمکره ی راست،و مغز ناخودآگاه (ضمیر ناخودآگاه).

برای افزایش نبوغ مالی خود مهم است در ابتدا این سه بخش مغز هماهنگ باشند و به هم کمک کنند نه این که با هم به جنگ بپردازند.

_مشکلات مالی افراد فقیر عبارتند از:

1-نداشتن پول کافی.2-استفاده از اعتبار برای تأمین کمبودهای مالی.3- افزایش هزینه های زندگی.4-افزایش مالیات با افزایش درآمد.5-ترس از شرایط بحرانی.6-توصیه های مالی نامطلوب.7-نداشتن پول بازنشستگی کافی.

_مشکلات مالی افراد ثروتمند:

1-داشتن پول بیش از حد.2-نیاز به حفظ و سرمایه گذاری پول.3-توجه مردم به آن به خاطر پول.4-نیاز به کارشناسان مالی باهوش تر.5-بزرگ کردن کودکان لوس.6-برنامه ریزی برای به ارث گذاشتن املاک و مستغلات.7-مالیات های بیش از حد به دولت.

_ پول به تنهایی حلال مشکلات مالی شما نیست.به همین دلیل پول دادن به افراد فقیر مشکلات مالی شان را حل نمی کند،بلکه در بسیاری از موارد ،باعث طولانی تر شدن مشکل و افزایش تعداد فقرا می شود.

_سخت کوشی باعث حل مشکل نخواهد شد.جهان پر از افراد سخت کوش فقیر،با این که پول درمی آورند اما هنوز بر مقدار بدهی های آنها افزوده می شود و حتی برای به دست آوردن پول بیشتر نیاز به کار بیشتر پیدا می کنند.

_تحصیلات باعث حل مشکلات مالی نمی شود.جهان پر از افرادی فقیر با تحصیلات عالی.

_هوش مالی حلال مشکلات مالی است.

_مشکلات مالی باعث باهوش تر شدن تو می شود...اگر مشکل را حل کنی.

_اگر مشکلات مالی ات را حل کنی ،هوش مالی ات رشد خواهد کرد . هنگامی که هوش مالی ات رشد کند،ثروتمندتر می شود.اگر مشکلات مالی ات را حل نکنی،فقیرتر خواهی شد.اگر مشکلات مالی ات را حل نکنی،اغلب این مشکل به مشکلات بیشتر ختم می شود.

_اگر می خواهید هوش مالی تان افزایش یابد ،باید حلال مشکلات باشید. اگر مشکلات مالی تان را حل نکنید هرگز ثروتمند نخواهید شد.در واقع،هرچه بیشتر این مشکل تداوم یابد،فقیرتر خواهید شد.

_ اگر مردم مشکلات را حل کنند،باهوش تر می شوند.ضریب هوش مالی آنها بهبود می یابد.وقتی باهوش تر شوند می توانند مشکلات بزرگ تری را حل کرده و با حل مشکلات بزرگ تر ثروتمندتر می شوند.

_فقر در معنی ساده یعنی"داشتن مشکلات بیشتر از راه حل"فقر به خاطر غرق شدن فرد در مشکلاتی است که قادر به حل آنها نیستند.

_در سال 1971میلادی برابر با 1350شمسی،رئیس جمهور وقت آمریکا ریچارد نیکسون،استاندارد طلای آمریکا را حذف کرد .اقدام وی یک سیاست اقتصادی ضعیف به شمار رفته که به تغییر قوانین پول منتهی شد.این تغییر یکی از بزرگ ترین تغییرات مالی در تاریخ جهان است.

_پول بدون پشتوانه همان ارز رایج است.

_واژه (currency) "واحد پولی"برگرفته از واژه ی current(جریان)است،همانند    یک جریان الکتریکی یا اقیانوسی.این واژه به معنای جنبش و حرکت است. به عبارت بسیار ساده تر،جریان نیاز به حرکت دارد.اگر از حرکت باز بایستد،به سرعت ارزش خود را از دست خواهد داد.

_ در سال 1933برابر با 1312آدولف هیتلر در آلمان به قدرت رسید.

_تحت سلطه ی قوانین قدیمی نظام سرمایه داری،پس انداز پول حرکت مالی هوشمندانه ای محسوب می شود.اما در نظام جدید سرمایه داری ، پس انداز ارز رایج (پول بدون پشتوانه)یک دیوانگی مالی است.

_در نظام سرایه داری جدید ارز رایج باید در حرکت و جریان باشد.یک ارز رایج ،همانند یک جریان الکتریکی،باید از یک دارایی به دارایی دیگر با سرعت هرچه بیشتر منتقل شود.هدف ارز رایج به دست آوردن داراییست،دارایی هایی که یا بر ارزش آنها افزوده شده و یا تولید جریان نقدی می کنند.

_کودک نسل انفجار یا بیبی بومر کسی است که در دوره انفجار جمعیت پس از جنگ جهانی دوم ، یعنی در حد فاصل سالهای 1946(1325)تا 1964 (1343)زاده شده باشد.این نسل زاده ی دوره ی رفاه و رونق اقتصادی در جهان می باشند.ریسک پذیری و کارآفرینی و همین طور خلق کسب و کار جدید  از ویژگی های بارز این نسل است.

_تزریق پول بیشتر به یک مشکل مالی فقط بر وخامت اوضاع می  افزاید.

_قوانین را یاد بگیرید و از آنها به نفع خود استفاده کنید.این کار نیازمند هوش مالیست و هوش مالی تنها با حل مشکلات مالی قابل حصول است.

_پدر پولدارم می گفت:"پولدارها پولدارتر می شوند زیرا یاد می گیرند مشکلات مالی را حل کنند.آنها مشکلات مالی را به عنوان فرصت های یادگیری،رشد،باهوش تر و ثروتمندتر شدن می بینند.ثروتمندان می دانند هرچه ضریب هوش مالی شان بیشتر باشد،می توانند مشکلات بزرگ تری را حل کنند،بنابراین پول بیشتر به دست می آورند.به جای تلاش های بیهوده ،اجتناب از مشکلات یا تظاهر به این که مشکلات مالی وجود ندارند،ثروتمندان به مشکلات مالی خوش آمد می گویند زیرا می دانند مشکلات فرصت های خوبی برای باهوش تر شدن هستند .به همین دلیل ثروتمندتر می شوند.

_نحوه ی مدیریت مالی در قشر فقیر:

بسیاری فکر می کنند تنها کسی که با این مشکلات دست و پنجه نرم می کندخودشان هستند.فکر می کنند اگر پول بیشتری داشتند،مشکلات مالی شان حل می شد.نگرش آنها باعث ایجاد مشکلات مالی می شود.ناتوانی آنها در حل مشکلات،یا اجتناب از برخورد با مشکلات مالی تنها باعث طولانی تر و بزرگ تر شدن مشکلات مالی آنان می شود.به جای غنی تر شدن ،فقیرتر می شوند.به جای افزایش ضیب هوش مالی،تنها چیزی که فقرا بر آن می افزایند مشکلات مالی خود است.

_نحوه ی مدیریت مالی در قشر متوسط:

قشر متوسط فکر می کند می تواند با هوش دانشگاهی و حرفه ای (شغلی)بر مشکلات مالی پیش دستی کند.بیشتر آنان آموزش مالی ندیده اند،به همین دلیل بیشتر افراد این قشر بر امنیت مالی ارزش می گذارند نه برخورد با چالش های مالی.به جای تبدیل شدن به کارآفرینان،برای کارآفرینان کار می کنند.به جای سرمایه گذاری ،پول خود را در اختیار کارشناسان مالی قرار می دهند.به جای افزایش ضریب هوش مالی خود، با مخفی شدن در دفاتر کار،خود را سرگرم می کنند.

_  نحوه ی مدیریت مالی در قشر ثروتمند:

اگر ثروتمندان پاسخ مشکلات مالی شان را ندانند،جا نمی زنند ،به دنبال متخصصانی گشته تا به آنها برای حل مشکلاتشان کمک کنند.این افراد فرار نمی کنند،یاد می گیرند و با یادگیری ،ثروتمندتر می شوند.

_بسیاری از افراد قشر فقیر و متوسط برای افراد پولدار کار کرده و سپس برای فائق آمدن بر مشکلات مالی خود در خانه با شکست روبرو می شوند. به جای دیدن مشکلات مالی به عنوان فرصت هایی برای باهوش ترشدن، به خانه رفته،روی صندلی خود می نشینند،نوشیدنی و غذا خورده و تلویزیون تماشا می کنند.صبح روز بعد،بار دیگر برای حل کردن مشکلات مالی دیگران سرکار رفته و دیگری پولدارتر می شود.

_فقیر و ثروتمند ،این است که همگی با مشکلات مالی روبه رو هستیم.تنها راه رسیدن به ثروت و افزایش هوش مالی،حل کردن فعالانه ی مشکلات مالی است.

_قشرهای فقیر و متوسط از مشکلات مالی اجتناب کرده یا تظاهر می کنند مشکلی در این زمینه ندارند.مشکل این نگرش آن است که مشکلات مالی آنها پایدار باقیمانده و ضریب هوش مالی شان به کندی رشد می کند،البته اگر اصلاً رشدی داشته باشد.

_ثروتمندان می دانند که این هوش مالیست که درنهایت آنان را به ثروت می رساند نه خود پول.

_پنج ضریب هوش مالی:

1-ضریب هوش مالی :درآوردن پول بیشتر

2-ضریب هوش مالی:حفاظت از پول

3-ضریب هوش مالی:بودجه بندی پول

4-ضریب هوش مالی:اهرم کردن پول

5-افزایش اطلاعات مالی

_کسی که از پولش بیشتر مراقبت می کند ضریب هوش مالی بالاتر دارد.

_هرچه پول بیشتری در بیاورید،ضریب هوش مالی 1بالاتر است.

_توانایی در داشتن زندگی خوب و در عین حال پس انداز کردن،صرف نظر از مقدار پول به دست آمده،نیازمند سطح بالایی از هوش مالی است.

_یک جمله ی حکیمانه:"قبل از دویدن باید راه رفتن را یاد بگیری.

_مطالعه نشان می دهند افراد فقیر سلامتی،تحصیلات و طول عمر کمتری دارند.

_هوش آکادمیک:یعنی توانایی ما برای خواندن ،نوشتن،حل مسائل ریاضی و داده های رایانه ای.ما از این هوش برای حل مسائلی همچون پیش بینی لحظه ی وقوع طوفان شدید و آسیب های احتمالی استفاده می کنیم.

_هوش حرفه ای (شغلی):از این هوش برای کسب مهارت و پول درآوردن بهره می گیریم.هوش حرفه ای هوشی برای حل مشکلات دیگران است  مردم حاضرند برای رفع مشکل خود پول پرداخت کنند.

_هوش سلامت:سلامت و ثروت باهم در ارتباط می باشند.

_چهارگروه از افراد که جهان پول را تشکیل می دهند:

E:کارمندان

S:کسب و کارهای خرد،خود اشتغالی یا کارشناسان

B:کسب و کارهای بزرگ،دارای بیش از 500کارمند

I:سرمایه گذاران

_پدر پولدارم گفت:"می توانی پزشک یا مدرسی موفق و فقیر باشی،اما نمی توانی کارآفرین یا سرمایه گذاری موفق و فقیر باشی.

_بعد از سال 1971،دلار به یک واحد پولی(ارز رایج)تبدیل شد.

_برای افزایش هوش مالی به ویژه هوش مالی یک،"درآمد بیشتر"به این نتیجه رسیدم بهترین راه برای من در جهت کسب درآمد،کارآفرینی است.

_یکی از دلایل فقدان ضریب هوش مالی1:درآمد بیشتر،این است:مردم پول می خواهند اما علاقه ای به فرآیند پول درآوردن ندارند.آنچه که خیلی ها از آن غافلند این است که ،این فرآیند است که به ثروت ختم می شوند نه پول.

_هدف تان را انتخاب کنید و سپس فرآیند آن را نشانه بگیرید.همیشه به یاد داشته باشید که این افراد از خود هدف مهم تر است.

_هوش مالی به نوعی "هوش هیجانی"محسوب می شود.وارنت بافت ثروتمند ترین سرمایه گذار جهان می گوید:"در صورت عدم کنترل بر احساسات قادر به کنترل پولتان نخواهید بود."

_کنترل احساسات و تکیه بر پاداش های آتی و پایدار به جای پاداش های آنی برای افزایش هوش مالی ضروری است.

_هوش هیجانی بسیار مهم تر از هوش آکادمیک یا شغلی است.

_ترسوها به ندرت برنده خواهند شد.

_یکی از سخت ترین درس هایی که از پدر پولدارم می بایست یاد می گرفتم،چسبیدن به مسیر تا زمان پیروزی بود.

_پدر پولدارم می گفت:"وقتی برنده شدی می توانی کنار بکشی،اما هرگز به خاطر باختن کنار نکش."

_پدر پولدارم یادآور شد که مسیر اهمیت بیشتری از هدف دارد.

_یکی از دلایل عدم رشد ضریب هوش مالی1مردم ،چسبیدن به دانش فعلی و عدم یادگیری بیشتر است.به جای برگزیدن چالشی جدید و یادگیری بیشتر،محتاطانه پیش می روند.

_زندگی به معنای یادگیری و یادگیری به معنای ماجراجویی است.

_هوش حقیقی در مورد لذت یادگیری است نه ترس از شکست.

_گروه های EوS برای پول کار می کنند.به دنبال بازنشستگی یا خرید زمان هستند.گروه های BوIبه دنبال دارایی هایی برای تولید نقدینگی یا سرمایه می باشند.

_افراد گروه EوS به دنبال دریافت حقوق هستند و قبل از کار باید حقوقشان برای پرداخت درنظر گرفته شده باشد.

_بسیاری از افردی که شغل آزاد دارند،مالک یک کسب و کار نیستند،بلکه مالک یک شغل اند.اگر افراد خود اشتغال کار نکنند،درآمدشان نیز متوقف یا کاهش می یابد.با این تعریف،شغل یک دارای محسوب نمی شود.دارایی به جیب شما پول تزریق می کند،چه کار کنید چه کار نکنید.

_هرچه ضریب هوش مالی یک فرد بیشتر باشد،کار کمتری انجام داده ،ضمن این که دارایی هایی با کیفیت بالاتر به دست می آورد.

_آگاهی مردم از ثروت شما خطرناک است.

_فرآیند حل کردن مشکلات ،مسیر ثروتمند شدن است.

_ افرادی که دوست دارند بیشتر از ارزش کاری که می کنند پول گرفته یا برای انجام کارهای کمتر پول بیشتر دریافت کنند.به نظر من چنین فردی  یک خوک طمع کار است.

_یک سرمایه دار واقعی در معنی ساده فردی است که مشکلی را شناسایی کرده و محصول یا خدماتی برای حل آن مشکل تولید و ارائه می کند.

_یکی از دلایل این که بسیاری از مردم مشکلات مالی دارند به خاطر آن است که دستان زیادی در جیبشان فرو رفته است.

_رئیس جمهور آمریکا،نیکسون استاندارد طلا را در سال 1971حذف کرد.همین امر باعث شد دلار از یک پول به یک ارز رایج تبدیل شود.

_همه با ایده ی به اشتراک گذاری ثروت موافقند،تا زمانی که ثروت مال شما باشد نه از آن خودشان."تفاوت بین سوسیالیست و کاپیتالیست

_قدرت دست افرادی است که می دانند مردم آموزش مالی ندیده اند.

_بانک ها به اشکال مختلفی به عنوان بزرگ ترین صیادان مالی همه ی ما محسوب می شوند.

_"کارگزاری"نام دیگر "فروشنده"است.

_کارگزاران خوب شما را ثروتمندتر و کارگزاران بد،بهانه جویی می کنند.

_آموزش،کلید موفقیت است.

_کسانی که داد و ستد می کنند،بازرگان هستند نه سرمایه گذار.

_یکی از دلایل بروز مشکلات مالی بسیاری از مردم،خرید محصولاتی است که باعث فقر آنها می شود.

_فکر کردن به خروج قبل از ورود به توافق،حرکت مالی هوشمندانه ای است.

_اگر ثروتمند یا تصمیم بر ثروتمند شدن دارید،برنامه ریزی راه خروج نهایی (مرگ) حرکتی هوشمندانه است.قبل از مرگ این کار را انجام دهید.

_هیچ چیز با ارزشی را به نام خودتان نکنید.پدر فقیرم همیشه با افتخار می گفت:این خانه به نام خودم است.افراد باهوش خانه را به اسم خودشان نمی زنند.

_فردی باهوش مالی بالا دنبال یک چک دستمزد بالا نمی گردد.یک فرد آموزش دیده از نظر مالی بیشتر به دنبال حق امتیاز یا سود سهام است.

_بانک مرکزی بانکی با مالکیت تعدادی از ثروتمندترین افراد دنیاست.

_ضریب هوش مالی2:"حفاظت از پول"یکی از مهمترین هوش های مالی محسوب می شود.جهل سعادت است،و این چیزیست که صیادان مالی روی آن سرمایه گذاری می کنند-جهل شما باعث و خوشی آنها می شود.

_خرج کردن بیش از درآمد،دلیل کسری بودجه است.

_خرج کردن پول بسیار آسانتر از حفظ پول است.

_پدر پولدارم به جای کاهش هزینه ها،توصیه میکرد درآمدم را بالا ببرم.

_یکی از دلایل برخورد بسیاری از مردم با مشکلات مالی ناشی از افزایش خرج،بدهی و کاهش سرمایه گذاری است.

_از تبدیل طلا و نقره به پول نقد متنفرم.یعنی فروش مالی که بر ارزش آن افزوده می شود برای خرید محصولی که ارزشش کاسته خواهد شد.

_یک دهم از درآمدتان را صرف خیریه کنید.

_اگر مشکلی را حل نکنید،با آن مشکل در تمام عمر مواجه خواهید بود. مشکلات به ندرت خودشان را حل می کنند.

_ پدر پولدارم می گفت:"می توانید آینده ی یک نفر را با آنچه که روی آن وقت و سرمایه می گذارد پیش بینی کنید."

_زمان و پول دارایی های بسیار مهمی هستند.عاقلانه آنها را مصرف کنید.

_اگر پدر فقیرم یک کالای لوکس می خواست،به سادگی از این خواسته صرف نظر می کرد.او می گفت"نمی توانیم پولش را پرداخت کنیم."اگر پدر پولدارم یک کالای لوکس می خواست ،به سادگی می گفت"چطور می توانم پولش را پرداخت کنم؟"

_اگر می خواهید ثروتمند بزرگ بشوید،باید در ابتدا دارایی های بزرگی ایجاد کنید.کاری که خیلی ها می کنند در ابتدا خرید چیزهای لوکس بزرگ است و سپس هرگز پول کافی برای خرید دارایی ندارند.مسئله ی اولویت ها مطرح است.

_دارایی چیزیست که پول را در جیب شما قرار می دهد.بدهی پول را از جیبتان بیرون می کشد.

_وقتی اوضاع سخت می شود،بیشتر مردم به جای خرج کردن سعی می کنند از هزینه ها کم کنند.به همین دلیل خیلی ها نمی توانند ثروتمند شده و ثروتمند باقی بمانند.

_وقتی مردم برای تخریب،مرا نقد می کنند و دروغ می گویند،از منفی گرایی آنها برای قدرت مثبت بیشتر و برنده شدن استفاده می کنم.

_درسی بسیار مهم از پدر پولدار این بود که یک مشکل مالی یک منبع است-اگر مشکل را حل کنید.اگر یاد بگیرید تا با مشکلات مالی همانند نداشتن پول کافی،یک رئیس بد یا کوهی از بدهی ها مواجه شوید،و از آنها به عنوان منابع و فرصت های یادگیری استفاده کنید،شاید به آهستگی ولی قطعاً بودجه ی مازاد تولید خواهید کرد.

_دو نوع بدهی وجود دارد:خوب و بد.به عبارت ساده،بدهی خوب شما را ثروتمندتر کرده و شخصی دیگر بدهی هایتان را پرداخت می کند.بدهی بد شما را فقیر کرده و شما خودتان باید آنها را تسویه کنید.

_تعریف اهرم:یعنی انجام کار بیشتر با هزینه ی کمتر.

_اقساط کم بهره،هزینه های کمتر و افزایش درآمد باعث افزایش ارزش ملک می شود نه نوسانات بازار.

_اهرم هر چیزیست که می تواند شما را کمی ساده تر کند.

_کلید ریسک پایین،هوش مالی بالاتر است.به همین دلیل توصیه می کنم با کم شروع کرده  یک دفعه سرمایه گذاری های زیاد نکنید،زیرا اجازه می دهد هوش مالی افزایش یابد.

_یک نسبت شغلی 1:1(نسبت اهرم شغلی و مالی)بدین معناست که برای کارشان حقوق می گیرند و تنها برای کارشان پول می گیرند-یک روز حقوق به ازای یک روز کار.

_آنگونه ترامپ می گوید:"بزرگ فکر کن"

_فقیر به دنیا آمدن و نداشتن تحصیلات مالی به معنای فقیر ماندن نیست.

_زندگی بدون رویا یک فاجعه است.

_تنها افراد کمی وجود دارند که می دانند کلید اهرم کردن،کنترل کردن  و کلید کنترل کردن هوش مالی است.

_خبر خوب این است که هرچه هوش مالی شما بیشتر باشد،بدون نیاز به پول،درآمد بیشتری خواهید داشت.

_در عصر اطلاعات ،دانش اهرم نهایی است.هرچه پول بیشتری بدون پول دربیاورید ،ROI ،(نرخ بازده داخلی)IRR(نرخ بازگشت سرمایه)شما بالاتر و ضریب هوش مالی شما بیشتر است.

_(ROI(return on investment:نرخ پول به دست آمده نسبت به پول سرمایه گذاری شده.

_اطلاعات می تواند به معنی مرگ یا زندگی در جنگ بوده و تفاوت بین ثروت و فقر در کسب و کار باشد.

_در عصر اطلاعات،اطلاعات به تنهایی می تواند شما را ثروتمند کند.

_چهار عصر بشریت:

1-عصر شکار

2-عصر کشاورزی

3-عصر صنعتی

4-عصر اطلاعات:اطلاعات تقویت شده با استفاده از فن آوری،ثروت محسوب می شود.

_بدون طبقه بندی،تمام اطلاعات ارزش یکسان داشتند و عملاً بی ارزش بودند.اطلاعات را بر اساس مجموعه ای از ویژگی ها طبقه بندی می کنند.

_وقتی فردی می گوید سهام یک شرکت در حال افزایش است،یک نظر است زیرا در مورد رویدادهای آینده صحبت می کند.

_هنگامی که فردی می گوید ارزش خالص یک میلیون دلار است،یک نظر است زیرا بیشتر  ارزش گذاری ها نظر هستند تا واقعیت.

_یک سرمایه گذار ریسکی،بر اساس نظرات سرمایه گذاری می کند نه حقایق.

_به طور کلی فردی که برای سود سرمایه اقدام می کند در حال سرمایه گذاری روی یک نظر است.

_یک سرمایه گذار جریان نقدی،روی واقعیت ها سرمایه گذاری می کند.

_یک سرمایه گذار باهوش با استفاده از هر دو عامل واقعیت و نظر،برای به دست آوردن هر دو سود سرمایه و جریان نقدی سرمایه گذاری می کند.

_به عبارت ساده"واقعیت چیزیست که با تایید شواهد فیزیکی اثبات می شود.یک نظر عبارتست از یک شاید نه بر اساس یک واقعیت "به عبارت دیگر،یک نظر می تواند یک واقعیت باشد،اما تا زمانی که اتفاق نیفتد به شکل همان نظر است.

_مک ال روی می گوید:"اعتماد کن،اما بررسی کن."

_دو چیز را به خاطر داشته باشید:قوانین منبع با ارزشی از اطلاعات در مورد نحوه ی انجام بازی پول در اختیارتان قرار می دهند.بدون قانون ،ارزش دارایی ها کاسته می شود.

_راه پناه بردن به کشورهای دیگر،داشتن طلا است.

_بازار جهانی یعنی قیمت در تمام دنیا یکسان است.طلا در بازارهای بین المللی قیمت گذاری می شود،املاک در بازار محلی.

_اطلاعات،فقط اطلاعات است؛هوش یعنی توانایی در به دست آوردن اطلاعات و معنی دار کردن آنها.

_در عصر امروز ،به جای تنوع در سرمایه گذاری،گرایشات را مدنظر قرار داده ،و با استفاده از گرایشات سرمایه گذاری کنید.

_یکی از دلایلی که طلا و نقره را دوست دارم این است که همیشه بازاری برای آن وجود دارد،تقریباً سیال و در جریان است و اگر نیاز به پول نقد داشته باشم،می توانم تقریباً به سرعت آنها را به نقدینگی تبدیل کنم.

_بیشتر کسب و کارها به خاطر نداشتن یا فقدان اطلاعات و هوش کاری با شکست روبرو می شوند نه صرفاً کمبود نقدینگی.

_دارایی شما را ثروتمند نمی کند،بلکه اطلاعات و هوش،مسیر رسیدن به ثروت هستند.

_اگر فردی از یکپارچگی مالی خارج شود-که به شکل بدهی های زیاد، بودجه بندی نامناسب،خرج بیش از دخل،سلب حق دعوی و ورشکستگی ها نمایان می شود.

_ برند شدن باعث افزایش ارزش ذاتی بیشتر کسب و کار می شود.

_وارن بافت می گوید:"حسابداری زبان یک کسب و کار است."اگر به این زبان آگاه نباشید،تشخیص یک پارچگی شرکت دشوار خواهد بود.

_تاریخ تکرار می شود."کوپرنیک"در سال 1517می نویسد:"تورم بلائی ست که با تضعیف پادشاهی همراه است."

_درون هر مشکلی حکمتی نهفته است،جوهره ای که مارا هوشمندتر،قویتر و بهتر خواهد کرد،صرف نظر از شرایط اقتصادی.

_ هر روز زمانی را برای یادگیری اختصاص دهید.

_هیچ کس در دنیا بی نیاز از کمک نیست.

_روی دارایی هایی با ارزش ذاتی سرمایه گذاری کنید.

_انسان های شریف،ثروتشان را به رخ ما نمی کشند؛بلکه تقسیم می کنند .از نظر آنها ،ثروتمند بودن امری عادی بوده نه یک جریان خاص.

_ زیر خط میانگین خود زندگی نکنید.

کارشناسان مالی به مردم نصیحت می کنند زیر خط میانگین خود زندگی کرده و تنوع ایجاد کنند.برای خیلی ها پیشنهاد هوشمندانه ای به نظر می رسد.اما مشکل اینجاست که هرگز از خط متوسط بالاتر نخواهید رفت زیرا این پیشنهاد خود ماهیتی متوسط دارد.توصیه ی بدی نیست ،فقط یک توصیه ی مالی میانگین است.

_بسشتر ما می دانیم که برای موفقیت در مدرسه و داشتن موفقیت شغلی باید بیشترین تلاش را برای تبدیل شدن به بهترین ها به کار گیریم. باید تمرکز و مطالعه کنیم.باید تخصص داشته باشیم.اما زمانی که مسئله ی پول مطرح می شود،به مردم ایجاد تنوع به جای تخصص و زندگی زیر خط میانگین به جای استاندارد بالا توصیه می شود.

_وارن بافت می گوید:"تنوع حجابی در برابر جهل است."

_یکی از دلایل توصیه ی مشاوران مالی به سرمایه گذاری متنوع،عدم توانایی آنها در پیدا کردن کسب و کارهای درجه یک،نداشتن کنترل و عدم آگاهی از مدیریت یک کسب و کار است.آنها کارمندند نه کارآفرینانی همانند وارن.

_روش متفاوت آموزش رابرت کیوساکی:

به جای خلق محیطی که تنها یک یا چند دانشجوی باهوش وجود دارند، محیطی ایجاد کردم که همه می توانستند حس باهوشی و یادگیری را تجربه کنند.به جای رقابت،همکاری در کلاس جاری بود.به جای مجبور کردن دانشجویان برای گوش کردن به حرف هایم،اقدام به خلق بازی های مختلف برای یاد دادن موضوعات مختلف کردم.به جای خسته شدن،دانش آموزان بزرگسال به شدت به چالش کشیده شده و مشارکت می کردند.

_هفت نوع هوش:

1-زبان شناسی 2-ریاضی منطقی 3-موسیقی 4-بدنی جنبشی 5-فضایی 6-بین فردی 7-درون فردی

_هوش میان فردی عبارتست از توانایی برای کنترل احساسات و انجام یک کار،حتی اگر آن کار زندگی شما را به خطر بیندازد.بسیاری از مردم موفقیت مالی به دست نمی آورند زیرا هوش میان فردی آنها ضعیف است.افرادی با هوش های میان فردی محدود اغلب از جملاتی همانند:"من به امنیت شغلی نیاز دارم"یا"این کار خطرناک است"استفاده می کنند.این جملات نشان دهنده ی مثال هایی در مورد تفکر احساسات است نه تفکر هوش میان فردی.در واقع انگار احساسات دارند به جای هوش میان فردی فکر می کنند.

_آلبرت انیشتین می گوید:"تخیل بسیار مهمتر از دانش است."

_سه بخش اصلی در مغز ما وجود دارد:

1-نیمکره ی چپ:این بخش از مغز برای خواندن،نوشتن،صحبت کردن و منطق به کار می رود.کودکانی با عملکرد مطلوب در مدرسه از نیمکره ی چپ "خوب توسعه یافته"بهره می برند.نیمکره ی چپ بیشترین ارتباط را با هوش های زبانی،منطقی-ریاضی و بین فردی نشان می دهد.نویسندگی،دانشمندی، وکالت،حسابداری و معلم مدرسه از جمله مشاغل برای چنین افرادی محسوب می شود.

2-نیمکره ی راست:اغلب اوقات این بخش از مغز در ارتباط با تصاویر،هنر،موسیقی و دیگر روابط غیر خطی شامل خلاقیت و تخیل است.هوش های موسیقایی و فضایی بیشترین ارتباط را با نیمکره ی راست مغز دارند.مشاغلی همچون طراحی ،معماری و موسیقی برای چنین افرادی می باشد.

3-مغز ناخودآگاه(ضمیر ناخودآگاه):قدرتمندترین بخش مغزضمیر ناخودآگاه است. این مغز فکر نمی کند،بلکه بیشتر واکنش نشان داده ،می جنگد ،فرار کرده یا متوقف می کند.

_هوش درونی فردی شخص است که در نهایت تعیین می کند آیا در زندگی، عشق،سلامت و امور مالی موفق شده یا به شکست برمی خورند.ذهن ناخودآگاه قدرتمندترین بخش مغز است بویژه در شرایط سخت و دشوار.

_افرادی با هوش درون شخصی بالا دارای توانایی کنترل تمایل ضمیرناخودآگاه به جنگیدن،گریختن یا توقف هستند.در صورت عصبانیت،می توانند بع آرامی صحبت کنند.اگر بترسند ،می توانند بر ترسشان غلبه کنند.

_وقتی که ضمیر ناخودآگاه به واسطه ی ترس کنترل شود،نحوه ی تفکر عوض می شود.اگر مردم بترسند ممکن است بگویند:"نمی توانم انجامش دهم. اگر شکست بخورم چه؟یا می گویند:"این خطرناک است."در مقابل فردی که از نظر ضمیر ناخودآگاه در حالت جنگ قرار دارد ممکن است چنین جملاتی به زبان بیاورد:"به آنها نشان خواهم داد.آن معامله را خواهم گرفت تا ثابت کنم می توانم این کار را انجام دهم."

_یادگیری انتخاب وضعیت ناخودآگاهی ذهنی قبل از فکر کردن و تصمیم گیری بسیار اهمیت دارد.

_آموزش صحیح صرفاً به معنای آموزش خواندن ،نوشتن و حفظ کردن جواب ها نیست.دریافتم که به منظور اثربخشی،آموزش واقعی باید قدرت این سه بخش مغز را با هم در یک راستا قرار دهد.به جای جنگیدن ،این سه قسمت باید با هم کار کنند.اگر فردی قادر به ایجاد هماهنگی بین آنها باشد،شانس بیشتری برای موفقیت در جهان واقعی خواهد داشت.

_مشکل آموزش سنتی ،تمرکز تنها بر یک بخش مغز،نیمکره ی چپ است.

_ وارن بافت،ثروتمندترین سرمایه گذار جهان می گوید:"مسئله برای من پول نیست؛بلکه لذت کسب ثروت و نگاه کردن به رشد آن است.

_امروزه ،متخصصان علوم اعصاب معتقدند که نورون های آینه ای قدرتمندترین بخش یادگیری مغز ما محسوب می شوند.

_تحقیقات نشان داد که مسئله ی برداشت معلم از هوش دانش آموز است که بیشترین اثر را بر یادگیری کودک می گذارد.

_یادگرفتم که اگر حس خوبی نسبت به خودم نداشته باشم،مردم هم به من حس خوبی نخواهند داشت.

_معیار پدر پولدارم برای موفقیت عبارت بود از:مقدار درآمد،افرادی که با آنها وقت می گذراند،آزادی برای کار کردن یا نکردن،و تعداد شغل های تولیدی.

_بسیاری از مردم آرزوها و نگرش های طبقه ی متوسط را درند،یعنی زندگی زیر خط،پس انداز و رهایی از بدهی.

_مدارس و دانشگاه به تقویت ضمیرناخودآگاه نمی پردازند.در واقع به جای آموزش ،مدارس وابسته به این موارد است:"ترس برای ایجاد انگیزه،تهدید به جای تدریس،تقلید به جای ابتکار،تنبیه به خاطر اشتباهات به جای تشویق،احتیاط به جای تفکر بزرگ و گفتن چیزی که فرد دوست دارد بشنود به جای آنچه که نیاز دارد.

_کپی برداری یا تقلید از ترس از تفاوت نشأت می گیرد؛بنابراین به جای بروز خلاقیت و پذیرش ریسک تفکر خلاق،دست به اقدامات مشابه می زنند و نتایج مشابه می گیرند.

_مشکل ضمیرناخودآگاه این است که خلاق است،نه باهوش.و قادر به تشخیص نقاط ضعف و قدرت نیست.

_برای تغییر زندگی....محیط تان را تغییر بدهید.

_محیط پیرامون قدرتمندترین معلم همه ی ماست.

_برای کارآفرینی،نیاز است که افراد باهوش رو دور هم جمع کنید.

_افزایش سرمایه وظیفه ی اول یک کارآفرین است.

_به عنوان یک کارآفرین،سرمایه را از طریق سه گروه از مردم افزایش  می دهیم:مشتریان،سرمایه گذاران و کارمندان

_بدترین راه یادگیری با مطالعه و دومین راه بد،گوش کردن به یک سخنرانی است.

_محیط،قوی ترین آموزگار است.

_یکی از دلایلی که بسیاری از مردم نبوغ خود را توسعه نمی دهندصرفاً به خاطر تنبل بودنشان است.خیلی ها فقط برای گرفتن چک حقوق سرکار می روند.متوسط بودن برایشان آسان تر از سخت کوشی برای توسعه ی نبوغ است.

_همه از استعداد یا نبوغ منحصر به فردی برخورداریم.اگر مردم بخواهند ثروتمند باشند،یا حتی فوق ثروتمند،باید محیطی بیابند که به آنها اجازه ی توسعه و استفاده از نبوغشان داده شود.این کار آسان نیست،اما اگر متعهد بوده و اشتیاق برد داشته باشید،امکان پذیر خواهد بود.در جهان واقعی،تعهد و انگیزه مهمتر از نمرات خوب هستند.

_اگر می خواهید ثروتمندتر باشید،مهم است همیشه محیط خود را به روز رسانی کنید.

_اولین قدم برای افزایش هوش مالی،تحریک آگاهانه نورون های آینه ای برای دیدن استانداردهای زندگی و الگوهایتان است.

_اگر نیمکره ی چپ مغزتان را برای درک موضوع آموزش دهید،نیمکره ی راست را برای رسیدن به راه حل های خلاقانه تشویق کنید،ضمیرناخودآگاه خود را به جای ترس،هیجان زده کنید و سپس اقدام کنید،در حالی که تمایل به اشتباه کردن و یادگیری دارید،می توانید معجزه خلق کنید .می توانید نبوغتان را توسعه دهید.

_راه های توسعه ی ضریب هوش مالی:

1-مدرسه  2-کلیسا  3-ارتش  4-بازاریابی شبکه ای  5-کسب و کارها  6-سمینارها  7-مربیگری  8-کلوپ های جریان نقدی  

_وقتی مشخص می شود که کارآفرین بهتر هستید ،زمانی است که پول از دست می دهید ،زیرا یاد گرفته اید هوش درون شخصی خود را بهبود بخشید و ترس هایتان را کنترل کرده اید.

_بیشتر شرکت های بازاریابی شبکه ای ،محیط های آموزشی فوق العاده ای هستند زیرا آموزش،حمایت ،ساختار تجاری و محصولاتی ارائه می کنند-بنابراین می توانید روی توسعه ی مهارت های فروش و ساختن کسب و کار خود تمرکز پیدا کنند.

_توصیه می کنم هر فردی که می خواهد یک کارآفرین باشد به یک شرکت بازاریابی شبکه ای برای دریافت برخی از بهترین آموزش های کسب و کار واقعی و خیابانی بپیوندد.این شرکت ها بر توسعه یهر سه بخش مغز تمرکز می یابند،بویژه تقویت ضمیر ناخودآگاه.

_برنامه های آموزشی بازاریابی شبکه برای توسعه هوش بین فردی و درون فردی شما بسیار مفید است.

_بهترین مسئله در مورد یادگیری در محیط بازاریابی شبکه ای،وجود یک محیط حمایتی است نه یک محیط ترس محور همانند مدارس و شرکت ها.

_وجود یک مربی برای انتقال هر فردی از الف به نقطه ی ب و از یک محیط به محیط دیگر،ضروری می باشد.

_آنچه که بیشتر کودکان از آن بهره مند شده اند،نترس بودن است.بیشتر بزرگسالان ترس همه چیز زندگی شان است.

_ کارآفرینان دو ویژگی دارند....جهل و شجاعت

_در جهان واقعی،شجاعت مهمتر از نمرات خوب است.برای کشف ،توسعه و اهدای نبوغ خود به جهان،به شجاعت نیاز دارید.

_آین رند،نویسنده ی کتاب"اطلس شورید"می گوید:"ثروت محصول ظرفیت فکری انسان است.

_بسیاری از دوستان و همکاران پشت سرتان حرف می زنند زیرا شجاعت صحبت رودررو ندارند.این یک محیط سالم نیست؛یک محیط ناکارآمد است.

_سه مسئله ی مهم را باید در رابطه با بازخورد بدانید:

1-شجاعت پذیرش بازخورد.اگر می خواهید رشد کنید ،به دنبال بازخوردها باشید.به همین دلیل مربیان و آموزگاران نقش مهمی در موفقیت فرد ایفا می کنند.افراد موفق به دنبال بازخورد می گردد.

2-تا زمانی که از شما نخواسته اند،بازخورد نداده یا توصیه نکنید.هیچ چیزی به اندازه ی دادن بازخوردهای ناخواسته باعث زجر و عذاب دیگران نمی شود.

3-کلاهبرداران آنچه را که دوست دارید بشنوید می گویند نه آنچه را که نیاز دارید.

_اگر می خواهید سالم تر،باهوش تر،ثروتمندتر و خوشحال تر باشید،توجه ویژه ای به بازخوردهایتان کنید.

 

                            پایان 19/10/1399

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی